تجاوزیکه «قاتلان بی سرحد» را زیر نظام دمکراسی بسیج ساخت!
نوشتۀ: انجنیر محمد نذیر تنویر، هالند
بمناسبت چهاردهمین سالروز تجاوز امریکا بر میهن ما 7 اکتوبر 2001
یکی دیگر از روز های سیاه مهین ما؛ 7 اکتوبر 2001، روز تجاوز امریکا و متحدین اش می باشد.
تجاوزیکه 14 سال قبل در روز یکشنبه 15 میزان ساعت 6 شام آغاز یافت و تا حال ادامه دارد، اما کمتر از آن به اسم تجاوز نام برده می شود. دولتمردان و وابستگان شان ضمن اینکه آنرا تجاوز نمی نامند حتی از آن، چنان به خوشی یاد می دارند که گویی روز استقلال کشور شان باشد.
گاه و بیگاه از روزهای سیاه 25 اپریل 1839 و 27 دیسامبر 1979 روزهای تجاوز انگلیس و شوروی، زمزمه های به گوش می رسد، اما از روز سیاه هفتم اکتوبر، “خم به ابرو” نمی آید؛ گویی که آب از جایش تکان نخورده باشد.
تجاوز امریکا بر کشور ما، چنان اثرات منفی بر پیکر جامعه ی ما از خود بجا گذاشته است که شاید سالیان متمادی و حتی چندین دهه را دربرگیرد تا آنرا بتوان جبران نمایم.
بلی! میلیون ها افغان از طریق اعتیاد به مرگ تدریجی محکوم شده، مردم به حرامخواری عادت یافته، میلیون ها افغان به زندگی طفلی (گدایی) عادت کرده، تعصبات قومی و لسانی به اوج رسیده، عزت و ناموس میلیونها افغان در کوچه و بازار و در روی استیژ ها کشانده شده… که در عدم حضور نیروی مقاومت، شاید این عذاب، “کشور شمول” می گردید.
بلی! اثرات منفی سیاست “مشت آهنین” کمونیزم بر پیکرملت ما چنان عمیق نبود که “برگه های نازک دالری” زیر چتر نظام دمکراسی بر ما اثر گذاشت و یک قشر اعظیم افرادی را که بر اساس حساسات بر مسیری مجاهدین خود را آراسته بودند به تهلکه ابدی کشاند و پاداش روزهای نیک شانرا مبدل به چند برگه دالر نمود!
یکی از ویژه گی های خاص این تجاوز، پدید آوردن نظامی بود که تمامی قاتلین و مفسدین را، چه از نظام های قبلی و چه از گروه های مختلف سیاسی، زیر یک چتر بسیج نماید، و با اختلاط مرد و زن، به آن رنگ دمکراسی دهد.
دیگر دین فروخته شد و ناموس فقط در محدوده ی ترس “گپ مردم” باقی ماند!
و شیرازه ی جهاد، مردانگی و شهامت ازهم پاشید!
ای وای بر ملت ما که اگر نیروی مقاومت (تحریک طالبان و حزب اسلامی) را نمی داشتند!؟
ببینید که 14 سال نظام دمکراسی و سردادن فریاد های بشری، چه اخلاقی را بر دولتمردان و همکیشان شان بجا مانده است!
اگر دیروز (2001 آغاز تجاوز)، بر اجساد سلاخی می کردند، و از آن سنگرهای نمایشی جهت رضای باداران شان می ساختند، و اجساد را برهنه و بی عفت می ساختند و…
امروز (2015 در بهارک) آنرا مانند هیزم به آتش می کشانند، و نمایش گرم کردن بدن شانرا به تمثیل می کشانند تا اگر شود جلب رضای باداران شانرا بدست آرند!
توجه بدارید!
آیا شما تغییر و تحولی مثبت درین قاتلان می بینید بجز از تغییر لباس و بسیج شدن شان زیر چتر یک نظام؟
چنین است تربیه مکاتب “حقوق بشر” که با نمایش بشر دوستی؛ بشر کشی براه می اندازند! و این چنین است محصول، و دستآورد نظام چهاده ساله ی دمکراسی و مدرنیزم در کشور به خون غلطیده افغانستان!
بدان ای خواهر و ای برادرم که روزهای بدتر ازین نیز درپیش خواهد بود، زمانی که “پودر” و “دالر” این قاتلان قطع گردد!
مگر اینکه ارداده “خالق هستی” سرنوشت ما را بدست صالحان و “مجاهدان راستین” رقم زند.
ان شاء الله