وروستي:

زن چه وقت از شوهر خود طلاق گرفته ميتواند؟

استفتاء

من بنده میرزا دین محمد ولد مرحوم عبدالحمید باشنده لغمان .

پسرم به اسم نیاز محمد مدت 22 بیست دو سال می شود که همراه دختر به اسم بی بی دلبرو باشنده ولایت لغمان عروسی نمودم و پسرم به اشد تکلیف دماغی که مبتلا گردیده مدت پانزده سال از آن سپری گردیده،دکتوران متعدد مرض شان دیدند و بالآخر از طرف دکتوران نیز جواب شدم که تکلیف شان لا علاج میباشد.

لهذا حقوق خانم خویش را چطوریکه لازم بود از نگاه شرعیت برآورده نمیتواند بناء خودم قبله گاه نیازمحمد وکالة اقرار و اعتراف میدارم که خانم پسر متذکره ام از تاریخ تحریر هذا اول جوزا سال 1392 به طلاق ثلاثه اجازه داده شد .

میرزا محمد،ولایت لغمان

الجواب حامدا ومصلیا

جنون (دیوانگی) بر دوقسم می باشد

جنون مطبق و جنون غیر مطبق

جنون مطبق :اینکه دیوانگی همیشه برسر یک انسان باشد به گونه مستقل دیوانه باشد،در چنین حالت قاضی باید فورا فیصله طلاق را صادر کند .

جنون غیر مطبق :گاهی گاهی برسر یک انسان دیوانگی می آید،این چنین مریض را یک سال مهلت برای علاج داده میشود اگر در سال صحت یافت درست وگرنه نکاح شان فسخ میشود .

مأخذه :جدید فقهی مسایل ج 3 ص 113

در حالت دیوانگی شوهر جدایی میان شوهر و همسر طبق قضای قاضی شده می تواند،بدون حکم قاضی همسر نمی تواند که از شوهر جدا شود .

لیکن اگر در کدام منطقه قاضی نباشد،این کار را مسلمانها دیندار و علماء هم کرده میتواند .

طریقه جدایی شان چنین میباشد که قاضی کاملا این نکاح را رد کند با رد کردن قاضی این جدایی میان شوهر و همسر محسوب میشود،وبعد از عدت این زن می تواند که با کسی دیگر نکاح کند .

مأخذه :حیله ناجزه 54-55

فتاوی محمودیه ج 13 ص 263

 کدام فیصله که در سوال شده این فیصله درست میباشد اما طلاق دادن به زن از طرف پدر آن شوهر درست نمی باشد صرف جدایی کفایت می کند.

وفي الهندية 1/552 ط :دار الكتب العلمية

قال محمد رحمه الله تعالى إن كان الجنون حادثا يؤجله سنة كالعنة ، ثم يخير المرأة بعد الحول إذا لم يبرأ،وإن كان مطبقا فهو كالجب وبه نأخذ كذا في الحاوي القدسي .

وفي كتاب المبسوط 5/92 ط :دار الكتب العلمية

فأما المرأة إذا وجدت بالزوج عيب الجنون أو الجذام أو البرص فليس لها أن ترده به في قول أبي حنيفة وأبي يوسف رحمهما الله تعالى .

و على قول محمد لها الخيار إذا كان على حال لا تطيق المقام معه لأنه تعذر عليها الوصول إلى حقها لمعنى فيه فكان بمنزلة ما لو وجدته مجبوبا أو عنينا .

وفي العناية على هامش فتح القدير 4/273 ط :دار الكتب العلمية

( وإذا كان بالزوج جنون أو برص أو جذام فلا خيار لها عند أبي حنيفة وأبي يوسف رحمهما الله ، وقال محمد رحمه الله : لها الخيار )لأنه تعذر عليها الوصول إلى حقها لمعنى فيه فكان بمنزلة الجب و العنة فتخير دفعا للضرر عنها حيث لا طريق لها سواه .

والله سبحانه وتعالى أعلم بالصواب

كتبه :عبد الرؤف

25 شعبان 1435

الجواب صحیح

مفتي عبدالحق حقاني