وروستي:

اولین مرکز دعوت اسلامی در جهان

 تهيه وترتيب  مولوى عبدالغني فدائى

اولين مرکز دعوت اسلامی در محیطی اساس گذاشته میشود که در میان ظلمت های متراکم جهل و گمنامی قرار داشته و مردمان آن سرزمین در لجنزار سفاهت و غرور فرورفته بودند. به سرعت برافروخته میگردیدند و دست به شمشیر می کشیدند و بجان همدیگر می افتیدند، آنها از انسانیت بدور بودند و چون وحشیان همدیگر را از میان بر میداشتند. وقتی که میخواستند به افتخارات خود بیفزایند کشتگان خود را به حساب میاوردند. آنانیکه در آتش کینه سوخته بودند و می خواستند تا پرچم نخوت
و غرور را بر ویرانه ها و اجساد کشتگان خود بر افرازند، دختران خود را زنده به گور مینمودند. مو سفیدان بجا مانده را طعمه حیوانات درنده میساختند.

یهودیت و نصرانیت بجای اتحاد نظامی جداگانه یی را به وجود آوردند، آتش تفرقه
و تباهی را بیشتر دامن زدند، طوفان اضطرابات وحشت آور دامن گیر عالم بشریت دیده شده بود و بادهای تند و طوفان وحشت هرچه بیشتر وسایل شر و فتنه را در جهان پخش میگردانید و زمام امور مردم راکسانی در دسبت می گرفت که نسبت به دیگران بیشتر از ظلم طرفداری  می نمودند. معرکه های خونین از طرف جنایت کاران تاریخ رهبری میگردید،چوروچپاول ،ظلم و تجاوز، ویرانی و کشتار مردم از عادت آنها پنداشته میشد تاامتیازات بیشتری در میان مردم کسب کنند. در چنین محیطی بودند که تهداب اولین مرکز دعوت و ارشاد اساس گذاشته میشود، محیطی که در آنجا خانه خداست، خانه که بت پرستان
و باشندگان سرزمین عربستان بت های خود را در  آنجا گذاشته بودند تا مردم برای عرض و نیاز به آنجا رو آورند و بنام لات وعزی قربانی کنند، بت هاییکه از چوب و سنگ ساخته بودند و با استخوانهای حیوانات وحشی به زیب و زینت آنها پرداختند. در همین سرزمین ظلمت آفرین است که مسلمانان خانه ارقم بن ابی الارقم مخزومی را بحیث اولین مرکز دعوت و ارشاد اساس گذاشتند و تعلیمات این مرکز در سال پنجم نبوت سرى وپوشیده از چشم مشرکان قریش دایر میگردد
و در مدت سه سال ایثارمند ترین مبلغین را بجامعه اسلامی تقدیم ميکند. کسانی که درین مرکز برای فراگرفتن اصول دعوت و تبلیغ دین اسلام عضویت دارند تحت نظر اولین معلم دعوت
و ارشاد حضرت محمد مصطفى صلى الله عليه وسلم اساسات عقیده را فرا میگیرند  و میتوانند از فیوضات هدایت الهی آثار بت پرستی را از دل های خود زایل گردانند
و قدسیت صنم ها را واهی
و خیالی بدانند. ایمان به خداوند، پیامبران، فرشتگان، روز جزا، بعث،حساب،جنت
و دوزخ از مفردات تعلیمى این مرکز است که از اصول عقیده اسلامی پنداشته میشود.

مرکز دعوت اسلامی دارای چنان خصوصیت های عالی است که برای دیگر مدارس آن زمان دیده نمیشود و این مرکز میتواند بزرگترین  آثار نیک و روحانی را در ضمیر دعوت گران بجا بگزارد، تعلیم دیده گان این مرکز وقتی پا به محیط دعوت میگزارند، چنان با نیرومندی و توانایی به وظیفه خود میپردازند که ایثار و قربانی در راه دعوت جامعه انسانی از مباهات وافتخارات  خود میدانند. ایشان در راه دعوت بسوی خدا نه تنها از زن و فرزند و مال و دارایی خود میگذرند، بلکي در میدان دعوت به ایثار نفس خود از همدیگر سبقت می جویند. همین جاست که دعوت ایشان میوه های لذیذ به بار می آورد.

مفردات درسی این مرکز

قبل از آنکه اولين مرکز دعوت و ارشاد اسلامی اساس گذاشته شود خداوند متعال برای رهبری والا گهراین مرکز پروګرام مقدماتی خاصی را در شش فقره زرین و نورانی چنین ابلاغ میدارد که:

﴿ یٰۤاَیُّہَا الۡمُدَّثِّرُ ۙ﴿۱﴾ ( ای رسول که خود را به لباس فکر
و حیرت پیچیده ای).

﴿ قُمۡ   فَاَنۡذِرۡ ۪ۙ﴿۲﴾ (برخیز و به اندرز و پند خلق خدا را بترسان).

﴿وَ رَبَّکَ فَکَبِّرۡ ۪﴿ۙ۳﴾

 (و خدايت را به بزرگی
و کبریایی یاد کن).

﴿ وَ  ثِیَابَکَ فَطَہِّرۡ ۪﴿ۙ۴﴾

 (و لباس و جان و تن را از هر عیب و آرایش پاکیزه دار).

﴿ وَ الرُّجۡزَ  فَاہۡجُرۡ ۪﴿ۙ۵﴾ (و از ناپاکی بت پرستان بکلی دوری گزین).

﴿ وَ لَا  تَمۡنُنۡ  تَسۡتَکۡثِرُ ۪﴿ۙ۶﴾

 (و بر هر که احسان کنی ابداً منت مگزار).

﴿وَ  لِرَبِّکَ  فَاصۡبِرۡ ؕ﴿۷﴾ (و به آزار مردم در تبلیغ رسالت برای خدا شکیبا باش).

این شش فقره زرین و ناب که در ظاهر بسیط ولی امتداد ان به همه افق های دور دست جان و جهان زندگی نفوذ میکند. فقراتی که دارای اثری قوی
و اساس دین الهی و دیباچه دعوت و ارشاد را صورت میبخشد این درسی است که پیامبر گرامی ما صلى الله عليه وسلم وظیفه میگیرند تا از طریق عمل وگفتار به دعوت مردم رسما آغاز نمایند و مقام عمل را سر آغاز کلام و گفتار خود قرار دهند. زیرا گفتار گوینده از مرز جسم تجاوز نمی کند ولی عمل از جسم میگزرد وبجان اثر میبخشد و مسلمانان را متوجه میگرداند تا بیش از آنکه به نصیحت دیگران پرداخته شود خود به بعمل بپردازد و به تبلیغ زبانی اکتفا نورزند و مردم را نفریبند ،این فقرات شش گانه را یک بار دیگر میبینیم که:

1. کلمه ﴿ قُمۡ یعنی
” برخیز” برخاستن و عمل است نه آنکه شخصی از بستر خواب و یا روی منبر زبان بگشاید و خود از عمل دور باشد
و دیگران را نظاره

کند، بگوید و به عمل نپردازد، بلکي ایجاب میکند تا دعوت گران خود قافله سالار میدان عمل باشند
و پیش از آنکه زبان به دعوت بگشایند دست به عمل کنند
و بعد به اندرز بپردازند اندرز
و انزاری که درین آیه مبارکه از آن نام برده میشود انزاری است برای همه بشریت تا هیچکس خلاف اوامر خداوندی در عالم وجود بکاری نپردازد و همه بندگان صالح خداوند یکتا باشند، باری اگر گردن کشان از اوامر خداوند سر باز میزنند آنان را به عواقب وخیم آن آگاه گردانند، عواقبی که لرزه به دلها می افگند و خوف ایجاد میکند.  باری اگر انسان های سرکش به نافرمانی رو می آورند ایجاب میکند تا از دست آنها گرفته شود و براه راست رهنمون گردند زیرا جمله ﴿ قُمۡ   فَاَنۡذِرۡ ۪ۙ﴿۲﴾ همین انزار عملی را افاده میکند که بعد از پند و نصیحت در برابر اعراض کننده گان مورد بحث قرار میگیرد.

2. خداوند را به بزرگی یاد کردن و بزرگ دانستن خداوند عزوجل مفهومی را در بر دارد که هیچکسی نشاید در زمین دعوای کبریایی را به راه اندازد، و آنانی که به دعوای کبریایی و بزرگی برخیزند ایجاب میکند شوکت
و کبریایی آنها از هم بشکند تا دعوای کبریایی از جهان رخت بربندد تا این مقام خاص برای خداوند باشد.

3. غايه پاکی لباس، جان
و تن دوری از همه آلودگی ها
و عیب ها است تا بنده در پاکی ظاهری و باطنی مبالغه بخرچ دهد و در تزکیه نفس از همه آلودگی ها بپردازد تا آنکه به حد کمال رسد، کمالیکه در زیر سایه لطف الهی تا آخرین دستگاه ممکنات به وسعت خود بیفزاید و چنین بنده است که میتواند در روشنی لطف خداوندی به مدارج عالی واصل گردد و نمونه انسان کامل در جامع انسانی شناخته شود درین وقت است که انسان میتواند قلب های سالم را بخود کشاند و دلهای منحرف را از هیبت و عظمت خود بلرزه اندازد تا همه دنیا از پی او گام بردارند و قافله سالار سعادت باشد.

4. غايه عدم استکثار به منت گزاری طوری است که انجامی برای سعی و تلاش خود تصور ننماید بلکي سعی و تلاش او ادامه یابد تاجایى براى منت گزاری نباشد. خستگی ها، مشقت ها، ناکامی ها و پیروزی ها را انجام کار خود نپنداردبلکي تا سرحد ایثار و قربانی به پیش رود و بعد این همه را نادیده گیرد و همه را در راه حصول رضای خداوند فراموش گرداند. سعی و تلاش خود را در کفه پاداشی نگزارد زیرا او بنده خداوند است و داعی مردم بسوی خداوند.

5. فقره آخرین آیات مبارکه میرساند که دعوت در راه خداوند جل جلاله با مشکلاتی روبرو میگردد
و اذیت های معاندین سر راه دعوت گران قرار میگیرد
و دعوت گران با سخریه ها
و استهزأ روبرو میشوند او را دیوانه میخوانند و با دشنام ها استقبال میکنند که این رویداد ها و کینه ورزی ها نباید باعث شکست آنها گردد بلکي نیرو دهنده عزم و ثبات آنها باشد، دشمنان او را بقتل تهدید

 میکنند ولی داعی باید این همه تهدیدات را با صبر
و شکیبایی جواب گوید، صبر و استقامت در برابر ناگواری ها از کلمه ﴿ فَاصۡبِرۡ ؕ ﴿۷﴾ فهمیده میشود که انسان وقتی با مشکلات روبرو میگردد
و احتیاج به نیروی بیشتری دارد وی باید تا به اتکا به قدرت بزرگتر و مبدأ لایزالی خود را تقویت نماید تا به کمک او بتواند به حل مشکلات فایق آید از جانب دیگر میتواند که صبر هوسهای انسان را خنثی گرداند.